برنا/ سیدامیر صدیقی
انتخابات سال 84 را یادتان هست؟ انتخابات ریاست جمهوری نهم که از بخشهای به یادماندنی تاریخ انقلاب اسلامی است، با حضور اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد به مرحله دوم کشیده شد.
جریان اصلاحات که سید محمد خاتمی را در پیشانی خود داشت، در مرحله اول، تمام قد از مصطفی معین وزیر خاتمی حمایت کرده بود. خاتمی با معین عکس گرفت، بیانیه داد و برایش سخنرانی تبلیغی کرد، اما همه حمایت این مجموعه، به علاوه رأیی که به جمع خاموش و این جور تعارفهای سیاسی نسبت میدهند، شد 4 میلیون برگهای که با نام معین داخل صندوقها رفت. میگفتند معین رأی نیاورده، چون رأی اصلاح طلبان بین هاشمی رفسنجانی، کروبی، معین و مهرعلیزاده تقسیم شده است. مجموعه رأی این 4 نفر حدود 17 میلیون میشد. ماشین حسابهای اصلاحات در تیتر اول روزنامههایشان از پیروزی قاطع خود در مرحله دوم سخن گفتند.
هاشمی رفسنجانی همه دوستان خود را جمع کرد تا در مرحله دوم پیروز شود. یک هفته فاصله مرحله اول تا مرحله دوم، همه اهل و عیال سیاستزده اطراف او را گرفتند. فکر میکنید چه کسانی از اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کردند؟ حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب کارگزاران سازندگی، خانه کارگر، حزب مردم سالاری و ... یعنی تقریباً همینهایی که در این دوره به جد و جهد از میرحسین موسوی حمایت میکنند.
آدمها چطور؟ مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی و عبدالله جاسبی از اصلیترین کسانی بودند که تمام قد پشت سر اکبر هاشمی رفسنجانی ایستادند، اما نتیجه انتخابات،چیزی غیر از نظر آنها بود. 17 میلیون نفر به کاندیدای غیر از هاشمی رأی دادند؛ محمود احمدینژاد. هاشمی با جمع همه حامیان حزبی و سیاسی، چهرههای حاضر و غایب و فهرستی از چهرههای جریان روشنفکری و مطبوعاتی، فقط 10 میلیون رأی به دست آورد.
چهرههای مطبوعاتی که روزنامههای جریان دوم خرداد را اداره میکردند و بیشتر آنها هم اکنون در روزنامههایی کار میکنند که جریان وابسته به میرحسین موسوی را تقویت میکند، همین 20، 25 روزنامهای که نامزد بیپول و بیتریبون! از آنها بهره میبرد.
همین مختصر، سؤال مقدری را خلق میکند که چطور «همه حامیان هاشمی» به «همه حامیان موسوی» تبدیل میشوند؟
میگویند لابد این آدمها به دلیل منافع مشترکشان دور هم جمع شدهاند و حالا اشتراک منفعت آنها برکس دیگری متمرکز شده است. عده دیگری هم از این سخن میگویند که نکند ما با جمع متراکم و به هم پیوستهای طرفیم که بخشهای مختلف آن، نامهای متفاوتی برای خود انتخاب کردهاند. این هم حرفی است و البته قابل تأمل است.
به همه اینها حضور هاشمی رفسنجانی به جمع حامیان موسوی را هم بیفزایید تا حل معادله کمی سادهتر شود. هر کس که فقط چند سال در ایران زندگی کرده باشد، یا رویدادهای سیاسی آن را دنبال کند، متوجه میشود که یک حرکت سیاسی از سوی هاشمی رفسنجانی نمیتواند بدون نظر به ما به ازای آن صورت گیرد. حضور حسین مرعشی – برادر همسر هاشمی رفسنجانی – فائزه هاشمی، عبدالله جاسبی و عده دیگری از نزدیکان رئیس جمهور دولتی که ادعای توسعه داشت، آیا بدون هیچ چشمداشتی صورت میگیرد؟ شما چنین تصوری را باور میکنید؟
لشکرکشی دوباره جریانی که در انتخابات سال 1384 از نماد جریان قدرت - ثروت و مبلغان لیبرال – سرمایهداری حمایت میکرد، برای دفاع همه جانبه از موسوی و حمله به رقیب اصلی، یعنی رئیس جمهوری که مستظهر به آرای مردم است، شما را به فکر نمیاندازد؟
واین را هم من اضافه کردم:
وحالا هم نامه توهین آمیز و وقیحانه به رهبر معظم
انقلاب....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!